محاکات

این چنین ساکنِ روان که منم

محاکات

این چنین ساکنِ روان که منم

  • ۰
  • ۰

همدلی با سعدی

می‌فرماید
مقدار یار هم‌نفس، جز من نداند هیچ کس
ماهی که در خاک اوفتد، قیمت بنداند آب را

این بیت به نظرم اصلا عاشقانه نیست، کاملا ناکامانه است.
میگه هیچ کس مثل من نمی‌فهمه یار هم‌نفس چقدر چیز لازمیه. نیازهای آدما متفاوته. سعدی نیاز به یک آدم با ارزش داشته که باهاش همکلام بشه. سعدیه‌ها. خفنه در کلام. شاکیه که چرا نیازم برطرف نمیشه آخه‌.
بعد میگه من الان تو خاک افتادم و هیچ آدم هم‌نفسی ندارم و میدونم که چقدر وجود همچین چیزی غنیمته. ینی خودآگاهی به عدم ارضای نیاز. به به!
بله، سعدی‌جان اتفاقا منم همین‌طور! چقدر تفاهم داریم ما! دیگه چه خبر؟!

  • ۰۰/۰۴/۱۴
  • فاطمه امیرخانی

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی