در روزهای آخر اسفند
کوچ بنفشههای مهاجر
زیباست
در نیمروز روشن اسفند
وقتی بنفشهها را از سایههای سرد
در اطلس شمیم بهاران
با خاک و ریشه
- میهن سیارشان –
از جعبههای کوچک و چوبی
در گوشهی خیابان میآورند
جوی هزار زمزمه در من
میجوشد:
ای کاش
ای کاش، آدمی وطنش را
مثل بنفشهها
یک روز میتوانست
همراه خویشتن ببرد هر کجا که خواست
در روشنای باران
در آفتاب پاک...
-شفیعی کدکنی-
به یادگار بماند از ایامی که بیشتر از هر زمان از رفتن می ترسم، و بیش از هر زمان برای دیدن دنیایی بزرگتر انگیزه دارم.
- ۰۱/۱۰/۱۳
دیدم خیلی وقت نیستی.... نگو شما هم ترک وطن دارین!!!!
شما دیگر چرا؟ اونم وسط دکتری!!!!