محاکات

این چنین ساکنِ روان که منم

محاکات

این چنین ساکنِ روان که منم

  • ۰
  • ۰

دزدی در شب تاریک

1-دوست داشتم الان لپ تاپ را باز می کردم و درباره فلسطین و اسرائیل که امروز در افطاری هیئت مدرسه مان صحبتش بود، می نوشتم.

دوست داشتم درباره رمضان و حال و هوای آخرش بنویسم.

درباره بهار و تهران گردی بنویسم.

اما از حال چند ساعت پیشم می نویسم. بچه که بودم یک خوابی تکرار شده بود: من دم در خانه یا یک جای خلوتی ایستاده ام، یک مردی می آید که مرا بدزدد یا وارد خانه بشود که چیزی بدزدد، من اما نمیتوانم فریاد بزنم و صدایی از حلقم خارج نمی شود. و هر بار از فشار صدای خفه شده در گلویم، از خواب می پریدم.

این بار اما از خواب نپریدم. کنار خیابان ایستاده بودم. فریاد خشم و ترس توی حنجره ام گیر کرده بود. بدنم تکان نمی خورد. انگار فقط چشم داشتم که با آن حرکت موتور را دنبال کنم که ببینم سرش توی گوشی من است و در اولین خیابان می پیچد. و بعد ترمز طبیعی ماشینها پشت چراغ قرمز. من تنها ماندم کنار خیابان، بدون حرکت، بدون صدا، بدون حتی پلک زدن و البته بدون گوشی موبایل. 

یک بار داستانی شنیدم از یکی از علما که مالش را دزد برد، گفته بود حلالش می کنم. چرا که مال دزدی محبت علی را تا ابد از قلب آدم خارج می کند و من نمیخواهم باعث خارج شدن حب علی از قلب کسی باشم.

حلالش میکنم، کاش لااقل پولی گیرش بیاید که برایش خیر داشته باشد.

ولی الان خوبم، به لطف عزیزانم که هوایم را دارند. اگر نبودند حقیقتا چند روزی باید با خودم کلنجار می رفتم تا هضم کنم که چه اتفاقی افتاده.

 

  • ۰۱/۰۲/۰۸
  • فاطمه امیرخانی

نظرات (۵)

سلام...

دزدیدن گوشی اونم در تهران زیاد شده... متاسفم گوشی شما هم از این قاعده مستثنی نشد‌‌‌... امیدوارم جاش یک گوشی بهتر بخرین..

پاسخ:
کلا دزدی خیلی زیاد شده
مرسی مرسی، ایشالا

انشاالله یکی بهترش رو می‌خرید

خداروشکر که خودتون سالم هستید و مشکلی برای خودتون پیش نیومد

پاسخ:
انشاالله
ممنون

اومدم اینجا و یهو دیدم چندتا نوشته هست و حسابی ذوق کردم! 

بنویس امیر عزیز من! بنویس! 

 

پاسخ:
آخ زهرا
چقدر تو خوبی دختر!

سلام و عرض ادب و احترام

متن را دوباره خواندم که ببینم سرقت شد از شما، یا تعریف خواب بود فقط. دیدم نه، واقعیت دارد. حتی تصور این صحنه برای بنده خراش دل است و شگفت‌زدگی و وحشت. به عنوان این‌که انسان مؤثر و معتقدی برای جامعه هستید خدا را شکر گفتم که به هم‌نوع بنده آسیبی جز همان سرقت گوشی نرسیده است. و چقدر کمال‌اندیش بودید که قضیه درین شرح دلهره‌آور، به زیباترین نقل از آن عالم پیوند دادید که حب امام علی ع برای او تا چه میزان مهم بود و بخشش را پیش کشید. با آرزوی توفیق برای شما که شخصاً از نوشته‌های شما می‌آموزم. پوزش کمی زیاد شد کامنت بنده.

پاسخ:
سلام و احترام
منش شما بزرگوارانه است. زنده باشید.

چرا نمینویسی؟؟؟

یکم استمرار داشته باش دختر...

پاسخ:
چشم چشم :دی

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی