محاکات

این چنین ساکنِ روان که منم

محاکات

این چنین ساکنِ روان که منم

  • ۰
  • ۰

1- روایت شما از سردار قاسم سلیمانی چیست؟ 

2- روایت غالب درباره شهدا چیست؟ چه کسانی با چه ویژگی هایی شهید می شوند؟

 

تلویزیون روی مستندی درباره شهید محمدحسین حدادیان بود. شهید عزیزی که کتاب آرام جان از زبان مادرش در وصف او نگاشته شده است. پیشتر بگویم که من این کتاب (و امثال این کتابها را) نخوانده ام و نمی خوانم. کتابهای عاشقانه و فانتزی از شهدا.

کارگردان با دخترهای جوانی مصاحبه می کرد که عاشق شخصیت این شهید بودند. خودشان را مقایسه می کردند که چقدر او والا بوده و چقدر با او فاصله داریم. حتم دارم توی ذهنشان هم می گویند "کاش یک شوهر اینطوری نصیب من بشود. فارغ از دنیا و پر از شور و محبت"

این جمله کلیدی صحبت من است: «شهادت در کشور ما یک فانتزی برای منفعت‌های درون حزبی است.»

 

دو سال پیش یک ژنرال ایرانی، خارج از خاک های وطنش، حتی نه در صحنه جنگ بلکه در فرودگاه، به دست آمریکا ترور می شود. جسورانه ترین و نابخردانه ترین تصمیمی که آمریکا می توانست بگیرد. غرور یک ملت جریحه دار شد و احساس کرد به او تجاوز شده است. گفتیم به به، سردار رفتی ولی یک همبستگی و وفاق ملی آفریدی که جامعه شدیدا به آن نیاز داشت.

(از مدیریت افتضاح مسئولین و کشته شدن افراد در کرمان، شلیک به هواپیمای اوکراینی و ماست مالی کردن آن، می گذرم. بحث من روایت جاری از قاسم سلیمانی است)

شخصیت حاج قاسم و طرز شهادتش، تماما پتانسیل این را داشت که بار دیگر چه در عرصه داخلی و چه در جایگاه بین المللی، آمریکا به عنوان دشمن شناخته شود.

اما چه اتفاقی افتاد؟ هیچ اقدام حقوقی بین المللی جدی صورت نگرفت. قاسم سلیمانی تبدیل شد به یک فانتزی حکومتی که در راهپیمایی ها و انتخابات ها از آن مایه گذاشته شود. و با تکرار "او سرباز ولایت بود. هیچ امری را بالاتر از ولایت نمی دانست" بر خاکستر اختلاف ها دمیده شد. عمیقا باور دارم جریان های اصولگرا قاسم سلیمانی را به نفع خودشان دزدیدند تا بتوانند از آن ارتزاق کنند. 

و اینگونه روایت جامعه ایران از یک قهرمان ملی که توسط آمریکا ترور شد، تبدیل شد به یک سرباز مطیع و حکومتی که مکتبش، بیش از آنکه انسانیت باشد، تبعیت است. ناجوانمردانه ترین تحریف تاریخ، توسط جمهوری اسلامی برای قاسم سلیمانی رخ داد. اینکه چرا "آمریکا" سلیمانی را زد و نه داعش، اینکه چرا محمدحسین حدادیان رفت در سوریه بجنگد، اینکه اگر اینها نبودند خاورمیانه و نه حتی فقط ایران دچار فروپاشی میشد حرفهایی است که باید زده شود و گفتگوهایی است که باید انجام بگیرد.

 

ولی ما در کشور استاد تقلیل دادن ارزشها و تبدیل آنها به فانتزی هایی هیجانی و غیرقابل دسترس هستیم. شهید قداست الهی ندارد. شهید مثل ما زندگی می کرده و اشتباه می کرده. اما مجموعه ی تلاشهای زندگی اش رو به جلو است. تلاشی جنگاورانه برای حقیقت. شهیدِ مهربان و غیرقابل دسترس و روی تاقچه خانه، به هیچ دردی نمی خورد.

 

پی نوشت: برای شهید عزیز قاسم سلیمانی

تو را می‌بینم ای نستوه! ای بشکوه! ای چون کوه!

به یادم قلّه‌های سرکشِ الوند می‌آید

  • ۰۰/۱۰/۱۴
  • فاطمه امیرخانی

نظرات (۹)

  • علی‌رضا گ
  • از این گذشته، نظرتون درباره همایش «دختران حاج‌قاسم» چیه؟

    یا همایش دختران چادری حاج‌قاسم!

    پاسخ:
    شوی دختر مذهبی چادری‌ها :)
    مشخصا موافق نیستم، مصادره‌ی شهید به نفع چادری بودن!
  • بنده خدا
  • درود بر شما که حرف حق رو زدید و دقیق زدید

    و متاسفانه درد بالاتر از این است

    کسانی هم هستند در جامعه که حتی همین قدر هم قبول ندارند حاج قاسم را، این ها که خود به خود از نگاه آقایون اصلا از دایره انسانیت حذف هستند

    این که آقای سلامی راه می افتد توی خیابون عکس حاجی رو نشون میده، هر کی می بینه گریه می کنه و تجدید میثاق میکنه با آرمان های سردار و حتی یک نفر رو هم نشون نمیدن که مخالف باشه

    این ها خود به خود سیگنال هایی به جامعه است که اونی که اصلا الان دل تنگ سردار نیست که آدم نیست.

    شما جرات دارید یه جایی بشینید بگید ما به فعالیت های ایشون انتقاداتی هم داریم، ببینید چه رفتاری باهاتون می کنن

    پاسخ:
    بله بله
    همونطور که امام و رهبری این قداست براشون به وجود اومده. راه گفتگو رو می‌بندن و این قطعا بیشتر از همه به ضرر ملت و آینده‌ی ایرانه.
    دیدیم که با آقای وحید اشتری برای نقد به سیاست داخلی چه کردند.

    متاسفانه قیمه‌ها رو ریختید تو ماستا. طیف علوم اجتماعی‌ها (و مشابهینشون) علاقه دارند با برجسته کردن فعالیت حاکمیت، حوادث اجتماعی را بر محوریت مداخلات سیستم ارزیابی کنند. من نیز از کج‌رفتاری‌های حاکمیت در مسئله حاج قاسم دل خوشی ندارم. ولی حواسم هست که الکی همه چیز را از دست رفته و مبتذل‌شده نبینم. همین دیگه. پرسپکتیوتون رو تنظیم کنید.

    پاسخ:
    طیف علوم اجتماعی‌ها اینقدر گسترده هستند که نشه همه رو به یک نگاه دید. جسارتا در گفتگوی منطقی خوبه که آدم نگه: شما زنها، شما علوم‌اجتماعی‌ها، شما ایرانی‌ها. چون برچسبیه که گفتگو رو میتونه تحت الشعاع قرار بده‌. 

    اما ببینید ما درباره صدا و سیما، پوسترهای سطح شهر، همایشها و کتابها و شعرها و سخنرانی‌هایی حرف می‌زنیم که میشد به نحوی پیش بره که الان صحبت از این شهید، به جای تنش‌زایی، تنش‌زدایی کنه. کلا من مسئله‌ام فقط سلیمانی نیست. مسئله‌ام نپرداختن به یک روایت واحد و منسجم کننده است برای مردم. قهرمان‌سازی بلد نیستیم متاسفانه. الان من و شمایی که از ارادتمندانیم، نسبت به ۹۸ احتمالا حسمون کمتر شده نسبت به ایشون. این مشکله. باید حلش کرد.

    بعد نوشت: یه مطلب دیگه ای رو هم بعدا به خاطرم اومد، دکتر محمد فاضلی استاد جامعه شناسی دانشگاه بهشتی، یه سخنرانی بیست دقیقه ای داره(اگه خواستید یه راهی بدید براتون بفرستم) که اونجا اشاره میکنه که اساسا حکومت سعی کرد از اول انقلاب همه چیز رو به خودش وابسته کنه. اقتصاد مردم، دین مردم، همه چیز را به خودش پیوند داد. حالا اونجا بیشتر توضیح میده که چرا و چگونه.  اما با این نگاه، ما نیستیم که اتفاقات رو بر محوریت سیستم ارزیابی می کنیم، سیستم اینطور بنا شده و میخواد که همه چیز در بستر حکومت معنی پیدا کنه. 
  • یاس ارغوانی🌱
  • سلام.

    :)

    میدونید میفهمم چی میگین و خودمم در تاییدش یه حرفایی دارم ولی نمیدونم چطوری بگم.

    به هرحال بقول ولی ما در کشور استاد تقلیل دادن ارزشها و تبدیل آنها به فانتزی هایی هیجانی و غیرقابل دسترس هستیم. شهید قداست الهی ندارد. شهید مثل ما زندگی می کرده و اشتباه می کرده. اما مجموعه ی تلاشهای زندگی اش رو به جلو است. تلاشی جنگاورانه برای حقیقت. شهیدِ مهربان و غیرقابل دسترس و روی تاقچه خانه، به هیچ دردی نمی خورد.

     

    چندروز پیش که از خاطرات حاج قاسم توی تلویزیون میگفتن که بخاطر داشتن مدل مو و شلوار مدل خاصی که یادم نیست چطوری بوده ولی جوری بوده که به سپاهی بدن نمیخورده اجاز عضویت در سپاه به ایشون ندادن. برام جالب بود. فهمیدم به هرحال همه این شخصیت ها نقطه عطف و نقطه ضعفی دارن توی زندگیشون که ولی بیشتر اون ایمان و عمل رو نشون میدن از ضعف ها چشم پوشی دارن در این صورت باعث میشه رسیدن چنین جایگاهی از اخلاص و ایمان برای ادم دور از ذهن بشه.

    پاسخ:
    اینکه میگی که نقطه ضعف نیست اصلا، به نظر من حتی نقطه قوته :)) اینکه شبیه جریان نباشی جالبه کلا!
    ولی قطعا یه کاری کردن به این جایگاه رسیدن. اون کار اما لزوما تماز شب خوندن و کارهای مذهبی کردن نیست. 
  • دامنه | دارابی
  • سلام و احترام به شما سرکار محترم فاطمه امیرخانی

    قوت قلم‌تان خواهر گرامی ستودنی‌ست. و این برمی‌گردد به اندیشه‌ی شما و نیز ادبیات غنی پارسی‌مان. با شما موافقم که شهید را مصادره می‌کنند، اما ملت چون حاج قاسم را انسانی پارسا و بری از آلودگی‌های منزجرکننده‌ی جریان‌های سیاسی می‌داند، گمان ندارم تحت تبلیغات رسمی قرار گیرد، ازجمله مثلاً مثل بنده و شما که حقیقت را آنی نمی‌دانم که شیپورچی‌های رسمی می‌دمند. البته آسیب‌شناسی حضرت عالی بسیار مهم بود.

     

    حاج قاسم هم مکتب را می‌فهمید، هم مسلک را و هم مقصد را. علم داشت به کارهایش. عقلانیت را به معنویت می‌دوخت و دانش را به ارزش پیوند می‌زد. اخلاص عمل را از مولا امام علی علیه السلام آموخته بود و رشادت را از حضرت سیدالشهدا ع و بیداری و بیدارگری را از امام خمینی. با شما موافقم که تلاش بدی دارند می‌کنند تا این شهید عزیز و محبوب همگان را با این‌همه اعتبار و مقام معنوی اش، با بدترین شیوه‌های نمایشی هم‌گون خود جا بزنند. اما کیست که نداند شهید سلیمانی فکرش و خطش و راهش راه عقل و شرع و انصاف و عدالت و احسان به مردم و نیکی به انسان و مدد جانانه به تمام جُنبندگان بود. از تجلیل طبیعی و منطقی شما از شهید بزرگ ایران و جهان، حاج قاسم قهرمان، ممنونم. چه فکر خوبی به قضایا دارید. عبارت‌های شما اغلب دلکش است. موفق باشید.

    پاسخ:
    با عرض سلام و ادب
    بزرگوارید، خیلی ممنون از اظهار محبت شما
    با کلیت فرمایش شما موافقم اما راستش به گمانم برخی کوشش ها اثرگذاری منفی داشته است.
    به هر حال سپاسگزارم

    به نظرم تبعیت از چیه که مهمه

    وقتی توی وصیت‌نامه‌اشون گفتن رو قبرم بنویسید سرباز، یعنی سرباز بودنشون دروغ نیست. اتفاقا واقعیتیه که خودشون خواستن با این واقعیت تو ذهن بمونن. 

    اما سرباز چی؟ تبعیت از چی؟ از چه که کسی؟ چه تفکری؟ به چه روشی؟ اینهاست که باید تبیین بشه

    پاسخ:
    درسته، مسئله اینه که من بیام این "سرباز" بودن رو مصادره به مطلوب کنم

    مگه جز اینه که سردار مطیع و سرباز ولایت بود و تابع؟ مگه تو وصیتنامه خودشون، به کرّات موضوع ولایت فقیه و رهبر و تبعیت از او، ذکر نشده؟ دقیقاً مسئله شما رو متوجه نشدم.

    پاسخ:
    نه جز این نیست
    اما همه مردم قرار نیست مُلزم به پذیرش این باور باشن. و وقتی ما فقط روی این بعد از یک قهرمان ملی تاکید می‌کنیم، در واقع داریم وجه‌های دیگه‌ی اون فرد رو بی‌ارزش می‌دونیم و فقط یک جنبه‌اش رو ارزشمند می‌دونیم که اتفاقا اون جنبه اختلاف‌افکنه نه وحدت‌آفرین.

    به نظرم نمی تونیم صرفا به خاطر اختلاف آفرین بودنش کنار بذاریم این جنبه مهم رو. قدم اول برای سلیمانی شدن ولایت پذیریه. پس عنوان این پست یه کم اشتباهه. روایت این شهید ابداً "تحریف" نشده. ضمناً صرفاً هم روی این بُعد کار نشده. رسانه هایی که منتشر میشه اتفاقا روی ابعاد دیگه بیشتر هم کار کرده حتی.

    بیشتر همین عنوان، مدّ نظرم بود که نمی تونیم بگیم تحریف شده. چون به غلط بیان نشده اصلا. فقط ممکنه ابعاد دیگه کمتر بررسی شده، کما اینکه از نظر من این طوری هم نیست.

  • یاس ارغوانی🌱
  • آه میدونید منظورم حرف میخک بود :)

    نمیدونم چرا اینقدر حرف زدم ولی نتونستم مفهوم رو برسونم.

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی