پس از چند مستند انقلاب جنسی، این بار نوبت "این رل" بود تا بیش از اینکه یک دغدغه اجتماعی را تصریح کند، حجم سطحی انگاری کارگردان را به رخ مخاطب بکشد. این رل(مخفف این ریلیشن شیپ)، مستندی که نه روایت عمیقی داشت، نه تحلیل جدیدی و نه حتی این بار دادههای جدیدی(برخلاف مستندهای قبلی اش) در اختیار مخاطب می گذاشت. اینها را نداشت و بسیار چیزها داشت:
1- کلیدی ترین نکته فیلم از نگاه من، جنسیت زدگی و سکسیستی بودن روایت است. نگاه غیرعلمی و غیرفنی به مقوله ازدواج و مبتنی بر شهوت مردانه و کالاانگاری زنانه، در تمام خرده روایت های فیلم دیده می شد. مرد شهوت دارد و دنبال زن می گردد. و زن، دنبال پول است و عشوه گری. گاهی فکر میکنم این پسرهای مذهبی در کدام پستویی بزرگ شده اند که وقتی جامعه را می بینند این چنین حریص اند که نمی فهمند زن چیست. در هیچ کجای مستند اثری از یک دغدغه جنسی زنانه نبود. دو دختری هم که در مستند شرکت کردند در ذیل همین نگاه جنسیت زده می گنجیدند. عشوه گرانِ محجبه که برای پسرها تشنگی می آورند. (عمیقا و قلبا معتقدم چادریهای اهل لاس، بسیار به چالش های جنسی در جامعه دامن می زنند. مثل هر رفتار مزورانه دیگر.)
2- تحقیر پسرها، پایین آوردن سطح آنها در حد یک آلت سرگردان، روی دیگر جنسیت زدگی این مستند بود. همانقدر که برای من نفرت انگیز است که خواسته یک زن و دغدغه واقعی او نادیده انگاشته شود، برایم مسمئزکننده است که سراسر یک مستند آموزش مخ زنی به یک پسر مذهبی کارنابلد بود. مخ زدن برای پاسخ به این سوال "الان چند درصدی؟" تا بتواند درصدش را کم کند.
3- مستند قیام مذهب علیه مذهب بود. قیامی بزدلانه و بدون عمق. مذهبی که چنان به ابتذال افتاده که یک آخوند در دفترش کلاه شرعی را تا کمر سر ملت می گذارد و برای زنان صیغه میخواند و به قول خودشان از خاک بلندشان می کند.یا دین را درست و حسابی نقد کن، یا دین را درست بگو. دوران بزن در رو گذشته است.
از اینکه این مستند را دیدم ابدا پشیمان نیستم. بار دیگر یادم آمد که چطور تربیت های دینی ناصحیح بعد از انقلاب با بر هم زدن نظم حوزه ازدواج و خواستگاری(پست خواستگاری را در این باره قبلا نوشته بودم) کار را دشوار کرده است.
بعدنوشت: میخواستم امشب درباره قاسم سلیمانی بنویسم. اما این موضوع بیشتر درگیرم کرد. با کمی تاخیر خواهم نوشت.
- ۰۰/۱۰/۱۳