محاکات

این چنین ساکنِ روان که منم

محاکات

این چنین ساکنِ روان که منم

  • ۰
  • ۰

اولین و مهم ترین سوال در روایت درمانی (narrative psychotherapy) این است: زندگی ات مثل چیست؟ تو مثل چی هستی؟

پاسخ افراد، درمانگر را به سمت مشکل و حل آن هدایت می کند. مثلا: "من مثل یک پشه هستم و زندگی مثل یک قورباغه‌ای است که هر لحظه ممکن است مرا ببلعد. " این وصف مراجع از خودش و زندگی هسته‌ی مرکزی افکار و هیجانات و رفتارهای اوست.

روایت ابعاد مختلفی دارد. در جامعه شناسی و علوم سیاسی، درباره روایت جمعی صحبت می شود. مثلا روایت آمریکایی ها از خودشان(هر چند ممکن است از واقعیت فاصله داشته باشد چون اساسا روایت ساخته ذهن است) خیلی تامل برانگیز است: آمریکاییان منجی بشر هستند. لازم نیست سیاست مدار یا جامعه شناس یا فیلمساز آمریکایی تلاش کند این پیام را به جهان مخابره کند. او عمیقا به این روایت باور دارد و بر اساس آن زندگی می کند و سیاست را و جامعه را و سینما را می چرخاند و این روایتِ غالب دنیا می شود. یا در مثالی دیگر کره جنوبی با تاریخ سازی، روایت مردمش را از خودشان و گذشته شان را تغییر داده است.

روایت ها ما را می سازد. زندگی مان را، دینمان را، تاریخمان را و نحوه کنش مان در زندگی را.

به روایت جامعه ایرانی می اندیشیدم. عمیق ترین روایتی که در تاریخ و فرهنگ ما جریان دارد "خشم از شکست و فرسودگی و ناامیدی" است. این روایت پر تکرار جامعه ایران است که در یک سده دو انقلاب می کند و همواره ناراضی است. بیرون از خود را آرمانشهر می بیند و از درون خود بیزار است. عمیقا معتقدم به اصلاح روایت ایرانیان از خودشان نیاز داریم. شبیه یک درمان اجتماعی. همین یک اقدام می تواند بخش زیادی از مشکلات را برطرف کند. روایت "منِ شکست خورده" هیچ گاه به رشد و شکوفایی نمی رسد. حتی اگر هزار بار حکومت تغییر کند.

  • ۰۰/۱۰/۰۶
  • فاطمه امیرخانی

نظرات (۲)

  • سه‌راهی
  • جهاد امید

    پاسخ:
    راستش جهاد امید خیلی جذاب است، اما جهاد هنگامی گفته می‌شود که فرد نسبت به موقعیت آگاه هست. اما در حوزه روایت، فرد نسبت به آنچه می‌اندیشد آگاهی کافی ندارد و یک تغییر فرهنگی طولانی لازم است. چون یک پیشینه تاریخی و اجتماعی به همراه دارد
  • دامنه | دارابی
  • سلام و احترام

    عمیق بود. نیز مبتلابه. موافقم با برداشت منطقی شما. اساساً خودتحقیری خیلی بد است. دکتر علی شریعتی علاج این یأس را بازگشت به خویشتن می‌دانست. درست هم می‌گفت. نوشته‌های آموزنده‌ی شما حقیقتاً از تراوش قلم آموزگاری چون شما خودساخته بیرون می‌ریزد که مسئولانه به جامعه و خود نگاه می‌افکند. تشکر دارم به عنوان خواننده‌ی متون شما.

    پاسخ:
    سلام و ادب
    بزرگواری و لطف شماست. امیدوارم چنان باشم که شما می پندارید.

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی