پاس زیادی از شب گذشته است و من درگیر تکمیل پروپوزال یک طرح تحقیقاتی بودم. درباره ویژگی های روانشناختی افراد مقاوم و مردد نسبت به واکسن.
بار دیگر مشمئز شدم از مدل و فرایند علمی. نگاه چارچوبی و غیرانسانی به انسان. انگار دارند حیوان خانگی را بررسی می کنند.
در تمام مقالات خارجی نتایج نشان می دهد که بیشتر آنان که واکسن نمی زنند زن اند، از طبقه پایین مالی، با سطح تحصیلات پایین و ویزگی های شخصیتی غیر طبیعی و غیر سالم. شبیه نتایج همه اختلال ها. شبیه نتایج همه پژوهش ها. یک عده زن و فقیر و بی سواد و ناسالم وجود دارند که حامل امراض اجتماعی اند وگرنه که سرمایه دارها خوب و سالمند!
احساس می کنم این علم حاکم بر دنیا به معنای کامل لهو و لعب است. یک بازی که ما هم بازیگرانش هستیم. راه فراری هست؟ سنجش دانش وقتی بر اساس تعداد مقاله است، راه فراری هست؟
"پژوهش ها در بریتانیا و ایتالیا نشان می دهد که..." هیچ از خودم خوشم نمی آید وقتی این خزعبلات را می نویسم.
پ.ن: من به واکسن اعتقاد دارم و واکسن زده ام. لکن درک عمیق انسانی لازم است که چرا کسی واکسن نمی زند و نمی خواهد بزند.
- ۰۰/۰۹/۲۱
باریکلا! وقتی اینجوریه، با چه دلی میرین دکتری؟ هر چه بیشتر در این فضا بودن، یکی شدن با محیط رو در پی نداره؟ در بهترین حالت در دل دشمن و در عمل همراه